شعر
 
عاشق پيشه

خدايا جاي سوره اي به نام عشق در قرآنت خاليست که اينگونه آغاز شود: و قسم به روزي که دلت را ميشکنند و پناهي به جز خدايت نخواهي داشت!

 
 

شعر
ارسال شده در سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, - 20:5

 

چون سنگها صدای مرا گوش می کنی

سنگی و ناشنیده فراموش می کنی

رگبار نوبهاری و خواب دریچه را

از ضربه های وسوسه مغشوش می کنی

دست مرا که ساقهء سبز نوازش است

با برگ های مرده همآغوش می کنی

گمراه تر از روح شرابی و دیده را

در شعله می نشانی و مدهوش می کنی

ای ماهی طلائی مرداب خون من

خوش باد مستیت، که مرا نوش می کنی

تو درهء بنفش غروبی که روز را

بر سینه می فشاری و خاموش می کنی

در سایه ها ، فروغ تو بنشست و رنگ باخت

او را به سایه از چه سیه پوش می کنی ؟

***


نظرات شما عزیزان:

arezo
ساعت19:51---9 تير 1391
سلام عزيزم.وبلاگ خيلي خوبي داري و مطالبت هم جالبه!اميد وارم موفق باشي...

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نويسنده NILOFAR